ازنامه اگر لاک بگیری نام مرا

بس نامه چنان اهوی چالاک بگیری

برمن اگرآن ابروی رحمت نگشائی

صدابربهارخس وخاشاک بگیری

ای دوست!دریغ است که ازباغ تماشا

آن قامت چون سرو طربناک بگیری

ماناکه من وعشق به دور توبگردیم

بادا که ازاین باده بسی تاک بگیری

هرگزبه کسی غیرمنت عشق مبادا

هرگز!مگرمقدرت ادارک بگیری

برهیچ ابن کس دیگرچه امیدی ست

بامن بنشین تانفس ژاک بگیری